دس ک میکشم روی برجستگیای لاک ناخنم اینقدددد حس خوبی دارم ک نگو...
فکرم درگیره و من دوس دارم همه ی فکرارو بندازم دور و فقط و فقط ب " آیدا"ی بیچاره ی کتاب "سمفونی مردگان"فک کنم..
و برم سرکار...کار کنم...کارکنم...کارکنم..اونقدری ک خسته بشم و نیاز باشه برم سفر...و یه سفر خیلی خوب رو بچینم و برم و حالم ک خوب شد برگردم.
برچسب : نویسنده : ekhurshidejavedane بازدید : 23