هنوز درگیر خونه و وسایل آجی هستیم
مامان هنوزهم از دستم عصبانیه
بچه ها میگن بریم چن روزی مسافرت تا روزی ک شیفت من باشه...امم من ک دوس داشتم بریم جایی ک همیشه میرم هم اینکه نزدیک بود هم از نظر هزینه هم خوب بود...شهلا میگه بریم دریا..مریم میگه بریم سی و سه پل..من ک از اصفهان متنفرم...علی میگه بریم بهشت گمشده..فرا میگه بریم مشهد..وای اصن ی وضعی....با این همه اختلاف نظری ک وجود داره فک کنم هممون تو خونه بمونیم...
امیدوارم همه چیز طبق برنامه پیش بره...امیدوارم خرداد اون اتفاقی ک منتظرشم اتفاق بیفته وگرنه میره تا سال بعد..
برچسب : نویسنده : ekhurshidejavedane بازدید : 27